English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3598 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
roil U مخلوط کردن سرگردان شدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
admix U مخلوط شدن بهم پیوستن مخلوط کردن امیختن
to lead a U سرگردان کردن
auto rich U مخلوط غلیظ سوخت و هوا که نسبت ان توسط کنترل کننده مخلوط اتوماتیک درکاربوراتور ثابت نگهداشته میشود
loose U توپ سرگردان بی صاحب مهاجم مهارنشده رها کردن زه و کمان
looser U توپ سرگردان بی صاحب مهاجم مهارنشده رها کردن زه و کمان
loosest U توپ سرگردان بی صاحب مهاجم مهارنشده رها کردن زه و کمان
intermingling U با هم مخلوط کردن
meddles U مخلوط کردن
mingling U مخلوط کردن
blends U مخلوط کردن
mingles U مخلوط کردن
intermingle U با هم مخلوط کردن
puddles U مخلوط کردن
mingle U مخلوط کردن
mell U مخلوط کردن
intermingled U با هم مخلوط کردن
mingled U مخلوط کردن
intermingles U با هم مخلوط کردن
puddle U مخلوط کردن
meddled U مخلوط کردن
intermeddle U مخلوط کردن
admix U مخلوط کردن
mixing U مخلوط کردن
blend U مخلوط کردن
hash U مخلوط کردن
interlard U مخلوط کردن
commix U مخلوط کردن
syncrasy U مخلوط کردن
meddle U مخلوط کردن
confect U مخلوط کردن
melt U مخلوط کردن
melts U مخلوط کردن
turn the mortar U مخلوط کردن ملات
etherize U بااتر مخلوط کردن
souse U با ترشی مخلوط کردن
brandies U با کنیاک مخلوط کردن
shuffled U بهم مخلوط کردن
burden U مخلوط کردن بار
tempered U مخلوط کردن مزاج
shuffles U بهم مخلوط کردن
brandy U با کنیاک مخلوط کردن
tempers U مخلوط کردن مزاج
agitation U مخلوط کردن اشفتگی
shuffling U بهم مخلوط کردن
cross loading U مخلوط کردن بارها
burdens U مخلوط کردن بار
temper U مخلوط کردن مزاج
ethylate U بااتیل مخلوط کردن
commingle U بهم مخلوط کردن
intermix U در هم امیختن با هم مخلوط کردن
mix U امیختن مخلوط کردن
mixes U مخلوط کردن ترکیب
mixes U امیختن مخلوط کردن
mix U مخلوط کردن ترکیب
shuffle U بهم مخلوط کردن
blenders U ماشین مخصوص مخلوط کردن
immingle U بهم امیختن مخلوط کردن
blender U ماشین مخصوص مخلوط کردن
admix U مخلوط شدن امیزش کردن
gradate U درجه بندی کردن مخلوط کردن
sugars U ماده قندی با شکر مخلوط کردن
truck mixing U مخلوط کردن بتن روی کامیون
sugar U ماده قندی با شکر مخلوط کردن
platinize U با پلاتین و ترکیبات ان مخلوط کردن یا اندودن
peregrinate U سرگردان بودن اواره بودن در کشور خارجی اقامت کردن
blundering U دست پاچه شدن وبهم مخلوط کردن
blunders U دست پاچه شدن وبهم مخلوط کردن
blundered U دست پاچه شدن وبهم مخلوط کردن
blunder U دست پاچه شدن وبهم مخلوط کردن
premix U قبل از مصرف مخلوط کردن پیش امیختن
dry ginger U نوشیدنیکف دارکه برای مخلوط کردن ویسکی باسایرنوشیدنیهااستفاده میشود
blend U مخلوط کردن رقیق کردن
blends U مخلوط کردن رقیق کردن
ming U ذکر کردن مخلوط کردن
batches U اندازه گیری و وزن کردن شن ماسه سیمان و اب برای مخلوط بتن
batch U اندازه گیری و وزن کردن شن ماسه سیمان و اب برای مخلوط بتن
gadabout U سرگردان
strayed U سرگردان
strafe U سرگردان
dp U سرگردان
straggler U سرگردان
erratic U سرگردان
runabout U سرگردان
stragglers U سرگردان
wandering U سرگردان
stray U سرگردان
wanderings U سرگردان
adrift U سرگردان
mazed U سرگردان
wanderer U سرگردان
straying U سرگردان
runabouts U سرگردان
discursive U سرگردان
vortices U سرگردان
astray U سرگردان
strafed U سرگردان
strafes U سرگردان
strays U سرگردان
vortex U سرگردان
forlorn U سرگردان
vortexes U سرگردان
to go a U سرگردان شدن
to be on tenter hooks U سرگردان بودن
straying U گم شده یا سرگردان .
stray U گم شده یا سرگردان .
errant U سرگردان حادثه جو
to be on tenters U سرگردان بودن
strays U گم شده یا سرگردان .
to be in a quandery U سرگردان یامتحیرشدن
straggling U سرگردان اواره
wanders U سرگردان بودن
straggles U سرگردان اواره
stragglers U فراری سرگردان
derelict U ناو سرگردان
wandered U سرگردان بودن
wanders U سرگردان شدن
wandered U سرگردان شدن
wander U سرگردان بودن
eddy current U جریان سرگردان
to be [left] stranded U سرگردان شدن
straggler U فراری سرگردان
frustrated cargo U کالای سرگردان
stray current U جریان سرگردان
straggle U سرگردان اواره
straggled U سرگردان اواره
errantly U بطور سرگردان
divagate U سرگردان شدن
extravagate U سرگردان شدن
wander U سرگردان شدن
water injection U پاشیدن اب مقطر خالص به داخل سیلندر و موتورپیستونی به منظور سرد کردن مخلوط قابل انفجار و کاهش احتمال بدسوزی
traipse U سرگردان بودن ول گشتن
traipsed U سرگردان بودن ول گشتن
ghost signals U علایم راداری سرگردان
traipses U سرگردان بودن ول گشتن
traipsing U سرگردان بودن ول گشتن
dodgers U دور سرگردان جاخالی کن
erratically U بطور سیاریا سرگردان
dodger U دور سرگردان جاخالی کن
straggling U هرزه روییدن سرگردان بودن
straggled U هرزه روییدن سرگردان بودن
straggle U هرزه روییدن سرگردان بودن
awash U سرگردان بر روی امواج دریا
straggles U هرزه روییدن سرگردان بودن
to knock about U سرگردان بودن زندگی منظم نداشتن
chaining U اتصال اجزا با استفاده از روش زنجیره سرگردان
spasur U سیستم اکتشاف فضایی که مخصوص کشف اشیاء سرگردان در فضای جو زمین است
blent U مخلوط شد
blend U مخلوط
confused U مخلوط
blender U مخلوط کن
mixture U مخلوط
mixtures U مخلوط
anti freeze mixture U مخلوط ضد یخ
mixed U مخلوط
mixers U مخلوط کن
admixture U مخلوط
blending U مخلوط
hash U مخلوط
compost U مخلوط
blends U مخلوط
blenders U مخلوط کن
admixtion U مخلوط
composite U مخلوط
mixer U مخلوط کن
macedoine U مخلوط
miscible U مخلوط شدنی
mixtures U بتن مخلوط کن
porridge U چیز مخلوط
mixture U بتن مخلوط کن
gas mixture U مخلوط گاز
lean mixture U مخلوط رقیق
heterogeneous mixture U مخلوط ناهمگن
batch mixer U مخلوط کن ضربهای
blends U مخلوط امیختگی
powder mixer U گرد مخلوط کن
concrete mix U مخلوط بتن
immiscible U مخلوط نشدنی
mixture control U کنترل مخلوط
unadulterated U مخلوط نشده
mixed glue U چسب مخلوط
mixed gas U گاز مخلوط
mixed crystal U کریستال مخلوط
staff U مخلوط سیمان و گچ
mixers U مخلوط کننده
cryogen U مخلوط سرمازا
homogeneous mixture U مخلوط همگن
ternary mixture U مخلوط سه تایی
unscourced wool U پشم مخلوط
staffed U مخلوط سیمان و گچ
mixer U مخلوط کننده
proportioner U مخلوط کن شیمیایی
crab cocktail U مخلوط خرچنگ
terpenoid U مخلوط باترپن
hot mixer U مخلوط کننده
staffs U مخلوط سیمان و گچ
mixed semiconductor U نیمرسانای مخلوط
azeotropic mixture U مخلوط ازئوتروپ
laudanum U مخلوط افیون
mix U امیزه مخلوط
solid solution U کریستال مخلوط
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
1construed
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1meaning of taking law
1Open the "Wind Farm" subsystem and in the Timer blocks labeled "Wind1" and "Wind2", Wind3" temporarily disable the changes of wind speed by multiplying the "Time(s)" vector by 100.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com